سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از روی دوستی نگریستن به چهره دانشمند عبادت است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 5:2 عصر

  1945 جنگ جهانی تمام شد .این اتفاقات جنگ جهانی است.بعد از شکست المان در ساحل اوماها ارتش شوروی و امریکا و انگلیس به فرانسه اشغالی حمله کردند تا انجارا فتح کنند. بعد از شکست سنگین المان در فرانسه المان تجاهم خود را به شوروی زیادتر کردو توانست تا نزدیک های مسکو را فتح کند. ولی از طرف غرب با تهاجم وحشیانه ای رو به رو شد. و همه ی مناطق اشغالی فتح کرد از جمله لهستان به دست متفقین افتاد. شوروی خود را بسیار تقویت کرد به برلین حمله کرد و برلین را بمباران کرد و همه سردار های المانی راکشت . در 8 می 1945 المان نازی فتح شد.




پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 4:29 عصر

همزمان با هفته بسیج دانش آموزی یادواره 36 هزار شهید دانش‌آموز و شهید احمدرضا عباسی، شهید خبرگزاری فارس: یادواره شهید احمدرضا عباسی شهید شاخص ملی برگزار می‌شودشاخص ملی
بسیج دانش‌آموزی در اراک برگزار می‌شود.

بگزارش خبرگزاری فارس این خبر را محسن گلشن‌زاده معاون
هماهنگ‌کننده سپاه روح‌الله استان مرکزی در
نشست اعضای ستاد برگزاری یادواره
شهید احمدرضا عباسی در اراک بیان کرد و افزود:
این یادواره 11 آبان ماه با حضور وزیر آموزش و پرورش و سردار نقدی رئیس
سازمان بسیج مستضعفین و جمعی از مسئولین کشوری در اراک برگزار خواهد شد.

مشروح این خبر در ادامه مطلب می آید....




99.

پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 4:5 عصر

هرچقدرم که سرد و ب‍ىاحساس باشی، هرچقدرم که تظاهر کنی که به هیشکی نیاز نداری که تنهاییاتُ پر کنه ، هرچقدرم که مغرور باشی ... بازم وقتی اون لحظ‍های که مچاله شدی زیر پتو و زُل زدی به یه قاب شیش‍های ، جای اینکه بخندی به آدمکای توی قاب اشکات باشن رفیقت و تو اصلاً حالیت نباشه که کی اشکاتُ میبینه ُ غرورت شاید له بشه... بیخیال ِ آدما از دردت به خودت بپیچی. درست همون موقع از ته ِ ته دلت یکیُ میخای که باشه آرومت کنه، جنسیتشم مهم نیس، فقط باشه... یکی که بدون اینکه حرفی بزنی بغلت کنه. نه اینکه وقتی دردای جسمی ُ روحیتُ بفهمه یه پوزخند بشینه رو لباش ُ تو که یه آدم زودرنج ِ نازک نارنجی که به روی خودش و طرفش نمیاره!

- نمیدونم این دردا کی تموم میشن !!
- خستم، فقط همیـن/.


پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 3:36 عصر
پنج شنبه 92 مهر 18 , ساعت 3:7 عصر

یک ساعت بود داشتم مینوشتم..بعد نمیدانم دستم به چی خورد ک بک شد و...

شاید اعتراضی بوده به چیز هایی ک داشت تایپ میشد!

غرض نوشتن از نه هایی بود ک دنیا در جواب تمام نگاه های معنا دارم گفت!

و من بی چشم داشتی یک چشم محکم گفتم و بعدش در را بهم نکوبیدم!

یعنی ..بعدش سکوت بود و بازهم جاده!

تصورش را بکن...بخاطرش 3ساعت توی حیاط بودم...هوا هم ملس...اخ اخ!

بعد یک هو..فقط یک چال..به فنا برد هرچه بافته بودم!

عهد دیرینه فراموش کردم و یک نگاه دیگر به دنیا و ..بازهم همان جواب!

منم این بار گفتم..بی خیال دنیا!

حالا بیشتر درگیرش نمیشوم..شاید دوباره پاک شود و من بجای هرچه الان تایپ کردم فقط به یک بیت بسنده کنم!

همانم کلی است ها!!

خب..هرچه نمیگویم..همانم هم ارزوست!

بشود زودتر می نوسیم این ها را..

بذار چیزی ان ته مه ها نماند !

عاقبت فقط همین صفه ی مجازی برایم میماند ک تنها بازدید کننده اش خودم هستم!

عادم!!



<   <<   31   32   33   34   35   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ