سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند حارث بن حوت نزد او آمد و گفت چنین پندارى که من اصحاب جمل را گمراه مى‏دانم ؟ فرمود : ] حارث تو کوتاه‏بینانه نگریستى نه عمیق و زیرکانه ، و سرگردان ماندى . تو حق را نشناخته‏اى تا بدانى اهل حق چه کسانند و نه باطل را تا بدانى پیروان آن چه مردمانند . [ حارث گفت من با سعید بن مالک و عبد اللّه پسر عمر کناره مى‏گیرم فرمود : ] سعید و عبد اللّه بن عمر نه حق را یارى کردند و نه باطل را خوار ساختند . [نهج البلاغه]
 
شنبه 92 مهر 6 , ساعت 3:22 عصر


سکوت می کنم تا کسی ازم نرنجه ...سکوت میکنم که غرورم حفظ شه ... سکوت میکنم تا تو در وجدانت سکوتم را معنا کنی... من با لبهای بسته و دل مالامال گله دوستت دارم .تو عشقم" آزادی گرچه آزادیت در نگاه بعضی به بی رگیم تفصیر  می شود گرچه مغزم  آتش می گیرد با یاد آوری گفته هایشان و میمیرد اما دل من با نوازش دستانت آرام میگیرد به اینکه روزی مرا دریابی  با من یک دل و پیمان شوی خوشم.

نانا میگه : ...هیسسسسسسسس عزیزم خسته اس حوصله حرفای تو دلمو" غرغر میشنوه




لیست کل یادداشت های این وبلاگ