سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] کسى که ارج خود نشناخت جان خود را باخت . [نهج البلاغه]
 
دوشنبه 92 مهر 15 , ساعت 11:44 صبح

دو روز پیش منو الناز و مهشید که کلاسمون تموم شد

 تصمیم گرفتیم خوشگل موشگل کنیم بریم بلوار ارم ماشین گردی

تو راه که داشتیم آهنگ گوش میکردیم و قررررررررر کمرامونم گرفته بود

الناز گفت به دلم افتاده امروز دوتاتونم( که منو مهشید رو میگفت):

دوتا پسر خوووووووشششششتیپ بهتون شماره میدن

منو مهشید جدی نگرفتیم و خودمونم زدیم به اون راه

تا اینکه به محض ورودمون تو بلوار ارم مااااااااااااشییییییییین بود که افتاده بود دنبال ماشین ما

تا آآآآآآآآآآآآآخر سر من با از یه مزدا 3 شماره گرفتم و مهشیدم از یه سوزوکی شماره گررررررررررففففففت

 

 

اما من یه شب بیشتر نتونستم باهاش کنار بیامو اخلاقم بهش نمیخورد زود تموم کردم

مهشیدم که اصلا پشیمون شد و به پسره زنگ نزد که شمارش بیافته رو گوشیش

پشت پا زدیم به بختموووووووووووونننننننننننننننن

حالا که فعلا سر هر دوتامونم موند بی کلا




لیست کل یادداشت های این وبلاگ