یکشنبه 92 مهر 14 , ساعت 9:31 صبح
دارم نهار درست میکنم…یه لحظه
خم شدم موهام سوخت
به مامانم میگم اخ موهام
سوخت…
میگه اره یه لحظه دیدم بو کله
پاچه گوسفندمیاد…
یعنی غلام ادبیاتشم
من:-|
نوشته شده توسط رویا | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ