من ماجرا رو براتون توضیح میدم شما قضاوت کنینوقتی ی ِ یارویی رو میذارن سره جلسه ی آزمون که نگهبانی بدع و مراقب باشه ما تقلب نکنیم( البته ما اصلن و ابدن اهل ِ این گونه کارهای ِ خاک بر سری نمیباشیم هر کی ندونه شوماها میدونین دیگه ) و وقتی بهش میگیم دوست ِ عزیز صدای کفشت میره رو مخمون هی راه نرو بگیر بشین یه گوشه عین ِ آدم یا دیگه از این به بعد کتونی پات کن به ما هچ ربطی ندارع که تو بعده آزمون با دوس پسرت قرار داری و میخوای قدتُ بلندتر نشون بدی واس ما آزمونمون ع هر چی مهم تره !! چرا عصبی میشه میگه زبونتونُ کوتا میکنم ! ما که زبون نداریم اصن خواهره من یه سری حقایقی رو داریم بهت گوشزد میکنیم خشانت نداره که !
+ آخ قرار بود ازتون قضاوت بخوام یادم رف اصن ما این دفه خودمون نتیجه گیری کردیم ایشالا دفه ی بعدی با شوما
در این دوره کودک احساس مسئولیت و خود بینی شدیدیمیشود و توقع دارد که خانواده به آن بها بدهند و اورا تحقیر نکنند و به ارزش ها و روحیات او توجه بشه و اگه به آن توجه نشه باعث میشه که کودک سرخورده بشه و دوستانی در خارج از خانه پیدا کنه که این اصلا خوب نیست ادامه دارد.
دست خط دکتر !
چیزی که تو می بینی: ?????
چیزی که داروخانه می خونه : آسپیرین 500 میلی گرم !
در دنیا فقط یک نفر وجود دارد که باید همیشه سعی کنید از او بهتر باشید و آن کسی نیست جز گذشته ی خودتان
لیست کل یادداشت های این وبلاگ