سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خداوند متعال، کسی را که در زندگی اش بخیل است و به هنگام مرگش بخشنده می شود، دشمن می دارد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
یکشنبه 92 مهر 21 , ساعت 9:15 صبح



یکشنبه 92 مهر 21 , ساعت 8:40 صبح


رزش دوستان عکس‌های ورزشی زیادی در ذهنشان جاودانه شده است و با دیدن یک صحنه مشابه یاد این خاطرات می افتند؛ عکس هایی از قبیل:
 عکسی که در آن دیه‌گو مارادونا در نیمه‌نهایی جام جهانی 1986 با دست گلی به انگلیس زد و به دست خدا معروف شد.


یا
عکسی از ضربه محمد علی کلی به جورج فورمن در 11 دسامبر 1974 که در مسابقه
بوکس قهرمانی سنگین وزن جهان که با پیروزی مقتدرانه کلی همراه بود.



یا خوش و بش پله و بابی مور پس از بازی برزیل و انگلیس در جام جهانی 1970 مکزیک که با برتری 1-0 برزیل قهرمان آن دوره پایان یافت:



از
این دست عکس‌ها زیادند و در عین حال اضافه کردن عکسی به جمع این عکس‌ها،
دشوار که برخی از آنها را در خاطرات تصویری آورده ایم و برخی دیگر را در
آینده خواهیم آورد.
اما یک عکاس فرانسوی به نام اولیور مورین به تازگی
این شانس را داشته است که عکسی بسیار زیبا را بگیرد که یکراست به جمع این
عکس‌ها اضافه شود، این عکس در جریان مسابقات جهانی دو و میدانی 2013 در
مسکو گرفته شده است و AFP آن را منتشر کرده است.


در
این عکس اوسین بولت را می‌بینیم که لحظاتی از پیروزی‌اش گذشته است، بولت
تقریبا در سایه قرار دارد، او را با آن قامت بلند و عضلانی‌اش تقریبا در
سایه مشاهده می‌کنیم و اما در پشت او در آسمان در آن بالا همزمان صاعقه‌ای
را می‌بینیم.

خود عکاس می‌گوید که وقتی عکس را گرفت، اصلا متوجه
بخت و اقبال خود و گرفته شدن این عکس نشده بود، دوربین او 4 عکس با فاصله
کم از آن صحنه گرفته بود، که تنها در یکی صاعقه به خوبی مشخص بود.
مورین
می‌گوید که این شانس‌های خیلی کم سراغ آدم می‌آیند، مثلا در 25 سال پیش او
شانسی مشابه نداشت و گمان هم نمی‌کند در ادامه حرفه‌اش، بار دیگر بختی این
چنینی نصیب‌اش شود.




شنبه 92 مهر 20 , ساعت 7:36 عصر


برای مشاهده ی کلیه ی بازی ها و محتوای آموزشی علوم چهارم

به ادامه ی مطلب بروید




شنبه 92 مهر 20 , ساعت 7:7 عصر


/**/

تو بگو کجا از دوست
داشتن من باز ایستادی... من قصه را از همانجا آغاز کنم


تو به قرص ماه، من به آب میمانم، از آن همه دور، تو در
دلم می افتی


یادت باشه تو باعث رفتن
من شدی،
 اگر یک بار از ته دلت میگفتی دوستم داری می موندم


سردی دستها و خیسی گونه
هایم را می گذارم به حساب باران... تو به بی مهری هایت ادامه بده...


بیستون کنده شد و عشق به
جایی
نرسید                                 
                                                        
 دیگر از تیشه فرهاد بدم می آید


شانه ات کو؟ دنیایم باز
به هم ریخته


این روزهــــا 
هیـچ چیز سرجایش نیست !
جزتـو که عجیب جا گرفته
ای کنج دلم


یادته یه زمانی دلـــت
بـــرام تنـــگ میشـــد


گریه را به چشمانم خوب
آموخته ام؛

تا دیگر بی جهت خشکشان
نزند


دلم تنگ شده برای شنیدن
نام خودم از زبان تو!


بی شک " آغوش تو
"

هشتمین عجایب دنیاست
واردش که میشوم زمان بی
معنا میشود

هیچ بُعدی ندارد
بی آنکه نفس بکشم روحم
تازه میشود

تمام ثروت دنیا را به یک
وجبش نخواهم بخشید...


چـه
سـاده بـه اعـتبار دسـتـانـت زمیـن خوردم !!!




شنبه 92 مهر 20 , ساعت 6:42 عصر

یک پیشنهاد جالب برای اتاق دختران در صورت تمایل به ادامه مطلب بروید




<   <<   21   22   23   24   25   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ